
قوانین نانوشته سرزمین سرون

در سرزمین سرون، بعضی قانونها ثبت نشدهان.
نه روی کتیبه، نه در کتابخانهٔ قصر...
اما همه حسشون میکنن. همه میدونن که اگر رد بشن، قصه تغییر میکنه.
اینها قوانینیان که با خون نوشته شدن، با سکوت حفظ شدن، و با ترس منتقل شدن:
در سرزمین سرون، جادو از جنس کلمات یا ورد نیست—از جنس خون است.
اما نه هر خونی...
---
1. جادو فقط در خون سلطنتی جریان دارد.
فرزندان پادشاهان، وارثان شعلههای خاموشاند.
و دیگران؟ فقط شاهدان سوختن آنها...
2. شاهدختها در ۱۸ سالگی به جادو میرسند.
نه زودتر، نه دیرتر.
و اگر جادو آنها را نپذیرد، تاج هرگز به سویشان خم نمیشود.
3. شاهزادهها ممکن است در هر سنی بیدار شوند.
بعضی در کودکی شعله میزنند، بعضی تا مرگ منتظر میمانند.
برای آنها، جادو یک آزمون است، نه یک هدیه.
4. اگر کسی خارج از خون سلطنتی به جادو دست یابد، زمین میلرزد.
گفتهاند در عهد گمشده، یک چنین نفرینی رقم خورده...
و هنوز رد خون آن خیانت، بر دروازه ممنوعه باقیست.
5. جادو اگر کنترل نشود، حافظه را میخورد.
هر وارثی، باید قسم بخورد که نام خود را حفظ میکند.
چون بعضی جادوها، اول از همه، هویت را میبلعند.
---