
وقتی کسی از طوفان ایدهها قدم به خاک سرونی میگذارد…

> من دینا ـم.
> نویسندهٔ مه، نگهبان واژههایی که از دل انتخابها و خاکسترها طلوع میکنن.
> امروز، در سکوتی شاعرانه، کسی با طوفانی از ایدهها وارد سرزمین شد—نه برای دیدن، بلکه برای نوشتن.
> و من، با شمعی روشن، شبیه شب اولی که خودم اینجا نوشتم، بهش خوشآمد میگم.
> نه به عنوان نویسندهٔ دوم، بلکه با لقبی که خودش صداش رو توی سرزمین خاص کنه.
> فعلاً ما بهش میگیم صاحب واژههای بیدار—تا خودش انتخاب کنه چی صداش کنیم کسی که قصدش ساختنه، نه فقط تماشا.
> سرونی برای تجربهکردنه، برای لمسکردن، برای اشتباهکردن و ساختن.
> و من بینهایت ذوق دارم که ببینم اولین قصهش چیه، چه واژهای خاک رو لرزوند، و کدوم شخصیت از ذهنش نفس کشید...
> به صاحب واژههای بیدار خوشآمد میگم.
> سرزمین قصههامون از امروز صدای تازهای داره...
> و من، با پنجرهای پر از یادداشتهای جادویی، منتظر اولین طلسم نوشتهش هستم.
توی ادامه مطلب چند تا سوال ازش دارم که خوشحال میشم جواب بده
«برای شناخت سرزمینی که تازه وارد قصههامون شده، این چند پرسش طلسمی رو نوشتم—نه برای آزمون، بلکه برای آشنایی با صدای نویسندهای که با طوفان واژهها وارد شد...»
1. 🌌 دنیات از دل کدوم حس شکل گرفته؟ ترس؟ رؤیا؟ پشیمونی؟ یا چیزی دیگه؟
(برای پیدا کردن ریشهٔ احساسی جهان)
2. 🔮 اگه قرار باشه یکی وارد دنیات بشه، اولین چیزی که میبینه چیه؟ نور؟ مه؟ صدایی از دور؟
(برای درک فضای بصری و اتمسفر جهان)
3. 📖 تو بیشتر عاشق خلق کردن شخصیتهای شکستخوردهای یا قدرتمند؟ چرا؟
(برای شناخت کشمکش محوری و نوع قهرمانها)
4. 🕯️ در دنیای تو، جادو وابسته به واژههاست، احساسه، یا یه منبع بیرونی؟
(برای فهم سیستم جادویی یا منطق فانتزی)
5. 🗺️ آیا سرزمینهات خط دارند یا مرزشون فقط با انتخابهای شخصیتها مشخص میشن؟
(برای سنجش میزان فلسفه یا استعاره در دنیاسازی)
6. ⚔️ بزرگترین تضاد اخلاقیای که دوست داری توی رمانت بنویسی چیه؟
(مثلاً وفاداری در برابر حقیقت، قدرت در برابر عشق...)
7. 💫 اگه دنیای فانتزیات یه رنگ داشت، اون رنگ چی بود و چرا؟
(برای رمزگشایی از حس کلی روایت)
8. ✍️ آیا شخصیتها با گذشتهشون در جنگان یا فقط به آینده فکر میکنن؟
(برای فهم محورهای زمانی در داستان)
دلیل پرسیدن هرکدوم از این سوالا هم گفتم خوشحال می شم جواب بدی